معنی فارسی gazing balls
B1گویهای شیشهای یا آینهای که در باغها و فضاهای باز برای زیبایی استفاده میشوند.
Decorative spheres typically made of glass or reflective material, often placed in gardens.
- noun
noun
معنی(noun):
A crystal ball
example
معنی(example):
باغ با گویهای زیبای نگریستنی تزئین شده بود.
مثال:
The garden was decorated with beautiful gazing balls.
معنی(example):
او گویهای نگریستنی را دور برکهاش قرار داد تا زیبایی بیشتری به آن ببخشد.
مثال:
She placed gazing balls around her pond to add some charm.
معنی فارسی کلمه gazing balls
:
گویهای شیشهای یا آینهای که در باغها و فضاهای باز برای زیبایی استفاده میشوند.