معنی فارسی gazy

B1

حالت رویایی و نازک، شبیه به حالتی که در خواب یا خیال وجود دارد.

In a dreamy or thin state; resembling something ethereal or hazy.

example
معنی(example):

شب بسیار گازی و پر از ستاره بود.

مثال:

The night was gazy and filled with stars.

معنی(example):

او هنگام خوابیدن حس کرد که یک خواب گازی او را در بر می‌گیرد.

مثال:

She felt a gazy dream sweep over her as she fell asleep.

معنی فارسی کلمه gazy

: معنی gazy به فارسی

حالت رویایی و نازک، شبیه به حالتی که در خواب یا خیال وجود دارد.