معنی فارسی gearbox
B2جعبهدنده، مجموعهای از دندهها که وظیفه تبدیل نیروی موتور به تنظیمات سرعت و گشتاور در وسایل نقلیه را دارد.
A mechanical assembly that contains a set of gears to adjust the speed and torque of a machine or vehicle.
- noun
noun
معنی(noun):
An enclosed gear train.
معنی(noun):
That part of a car's transmission containing the train of gears, and to which the gear lever is connected.
example
معنی(example):
جعبهدنده برای تغییر سرعتها در یک وسیله نقلیه ضروری است.
مثال:
The gearbox is crucial for changing speeds in a vehicle.
معنی(example):
او جعبهدنده را باز کرد تا اجزای داخلی را بررسی کند.
مثال:
He opened the gearbox to inspect the internal components.
معنی فارسی کلمه gearbox
:
جعبهدنده، مجموعهای از دندهها که وظیفه تبدیل نیروی موتور به تنظیمات سرعت و گشتاور در وسایل نقلیه را دارد.