معنی فارسی gelatinating
B1ژلاتینه کردن، فرآیندی برای تبدیل یک مایه مایع به حالت ژلاتینی با استفاده از ژلاتین.
The process of turning a liquid into a gel-like substance using gelatin.
- VERB
example
معنی(example):
سرآشپز در حال ژلاتینه کردن دسر است تا بافتی صاف به آن بدهد.
مثال:
The chef is gelatinating the dessert to give it a smooth texture.
معنی(example):
ژلاتینه کردن مخلوط به آن کمک میکند تا به درستی استحکام پیدا کند.
مثال:
Gelatinating the mixture helps it to set properly.
معنی فارسی کلمه gelatinating
:ژلاتینه کردن، فرآیندی برای تبدیل یک مایه مایع به حالت ژلاتینی با استفاده از ژلاتین.