معنی فارسی gelidium
B1سردهای از جلبکهای دریایی که به خاطر تولید آگار بسیار ارزشمند است.
A genus of red algae valued for its agar production, commonly used in food and scientific applications.
- NOUN
example
معنی(example):
گلیدیوم معمولاً به خاطر محتوای آگار آن برداشت میشود.
مثال:
Gelidium is often harvested for its agar content.
معنی(example):
بسیاری از دستورهای غذایی از گلیدیوم به عنوان یک عامل غلیظکننده استفاده میکنند.
مثال:
Many recipes call for gelidium as a thickening agent.
معنی فارسی کلمه gelidium
:
سردهای از جلبکهای دریایی که به خاطر تولید آگار بسیار ارزشمند است.