معنی فارسی gell
B1به هم پیوستن، مختلط شدن یا منسجم شدن.
To come together; to become coherent or unified.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید اجزاء را با هم بجنبانید تا پیوندی قوی ایجاد کنید.
مثال:
You need to gell the components together to create a strong bond.
معنی(example):
ایدههای آنها پس از چندین بحث شروع به پیوستن کردند.
مثال:
Their ideas began to gell after several discussions.
معنی فارسی کلمه gell
:
به هم پیوستن، مختلط شدن یا منسجم شدن.