معنی فارسی gemminess
B1علمی دربارهٔ جواهرزهی، و ویژگیهای خاصی که بلورهای جواهر از خود نشان میدهند.
The quality of being like a gem, especially in terms of brilliance and beauty.
- NOUN
example
معنی(example):
جمال بلور، آن را به طرز زیبایی درخشان کرد.
مثال:
The gemminess of the crystal made it sparkle beautifully.
معنی(example):
او از جمال سنگ نادر تحسین کرد.
مثال:
She admired the gemminess of the rare stone.
معنی فارسی کلمه gemminess
:علمی دربارهٔ جواهرزهی، و ویژگیهای خاصی که بلورهای جواهر از خود نشان میدهند.