معنی فارسی gemological
B2مربوط به علم بررسی و تحقیق در مورد سنگهای قیمتی.
Relating to the science of studying gemstones and their properties.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او علم گمدرمانی را مطالعه کرد تا سنگهای قیمتی را درک کند.
مثال:
She studied gemological science to understand precious stones.
معنی(example):
گزارش گمدرمانی جزئیات ویژگیهای الماس را توضیح داد.
مثال:
The gemological report detailed the characteristics of the diamond.
معنی فارسی کلمه gemological
:
مربوط به علم بررسی و تحقیق در مورد سنگهای قیمتی.