معنی فارسی gen
B1ژن، قسمتی از DNA است که اطلاعات لازم برای تولید یک پروتئین یا تعیین ویژگیهای خاص یک موجود زنده را شامل میشود.
A unit of heredity that is transferred from a parent to offspring.
- NOUN
example
معنی(example):
ژن یک کلمه میتواند گاهی معنا را تغییر دهد.
مثال:
The gen of a word can sometimes change its meaning.
معنی(example):
در علم ژنتیک، 'ژن' به واحد وراثت اشاره دارد.
مثال:
In genetics, 'gen' refers to a unit of heredity.
معنی فارسی کلمه gen
:
ژن، قسمتی از DNA است که اطلاعات لازم برای تولید یک پروتئین یا تعیین ویژگیهای خاص یک موجود زنده را شامل میشود.