معنی فارسی generalty

B1

عمومیت، حالتی که در آن چیزی به صورت کلی یا عموماً پذیرفته می‌شود.

The condition of being general or common; widespread acceptance.

example
معنی(example):

عمومیت حکمی که مورد توافق اکثر مقامات قرار گرفته است.

مثال:

The generalty of the ruling is agreed upon by most authorities.

معنی(example):

عمومیت قوانین به حفظ نظم کمک می‌کند.

مثال:

The generalty of the rules helps maintain order.

معنی فارسی کلمه generalty

:

عمومیت، حالتی که در آن چیزی به صورت کلی یا عموماً پذیرفته می‌شود.