معنی فارسی genethliacally
B1به طرز مرتبط با تولد یا زادگاه، به ویژه مسائل ژنتیکی و تأثیرات آن.
In a manner relating to genealogy or birth.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره شرایط تولدش به صورت ژنتیلیاک صحبت کرد.
مثال:
He spoke genethliacally about his birth circumstances.
معنی(example):
این کتاب به طور ژنتیلیاک اثر ژنتیک بر شخصیت را بررسی کرد.
مثال:
The book discussed genethliacally the impact of genetics on personality.
معنی فارسی کلمه genethliacally
:
به طرز مرتبط با تولد یا زادگاه، به ویژه مسائل ژنتیکی و تأثیرات آن.