معنی فارسی genteelish

B2

نشان‌دهنده جلوه‌ای از بی‌آلایشی، به‌ویژه در رفتار یا طريقة صحبت.

Having an air of gentility, often implying a slight pretentiousness.

example
معنی(example):

روش بی‌آلایش او او را از دیگران متمایز کرد.

مثال:

His genteelish attitude set him apart from others.

معنی(example):

او شیوه بی‌آلایش صحبت کردن داشت که همه را جذاب کرد.

مثال:

She had a genteelish way of speaking that charmed everyone.

معنی فارسی کلمه genteelish

:

نشان‌دهنده جلوه‌ای از بی‌آلایشی، به‌ویژه در رفتار یا طريقة صحبت.