معنی فارسی gentlewoman
B1 /ˈdʒɛntəlˌwʊmən/زنی با شخصیت موقر و فراست، معمولاً با آداب و معاشرت خوب.
A woman of good family, social position, or refined manners.
- noun
noun
معنی(noun):
A woman of the nobility.
example
معنی(example):
آن خانم آراسته به کودکان در انجام تکالیفشان کمک کرد.
مثال:
The gentlewoman helped the children with their homework.
معنی(example):
در گذشته، از یک خانم آراسته انتظار میرفت که آداب و معاشرت خوبی داشته باشد.
مثال:
In the past, a gentlewoman was expected to possess refined manners.
معنی فارسی کلمه gentlewoman
:
زنی با شخصیت موقر و فراست، معمولاً با آداب و معاشرت خوب.