معنی فارسی gentries
B2گروههایی از افراد مرفه و با نفوذ در یک منطقه، که در تصمیمسازیهای اجتماعی و اقتصادی نقش بازی میکنند.
Wealthy and influential individuals or families in a community who significantly impact local affairs.
- NOUN
example
معنی(example):
نجابتها در مدیریت محلی نقش حیاتی ایفا کردند.
مثال:
The gentries played a crucial role in the local governance.
معنی(example):
بسیاری از نجابتها ریشههای عمیقی در جامعه دارند.
مثال:
Many gentries have deep roots in the community.
معنی فارسی کلمه gentries
:
گروههایی از افراد مرفه و با نفوذ در یک منطقه، که در تصمیمسازیهای اجتماعی و اقتصادی نقش بازی میکنند.