معنی فارسی geofenced
B2به معنای آنکه یک ناحیه به صورت جغرافیایی محصور شده است تا نظارت بر ورود و خروج افراد یا وسایل نقلیه را آسانتر کند.
Having boundaries defined to restrict or control access based on geographic location.
- verb
verb
معنی(verb):
To provide a geofence around (an area).
example
معنی(example):
این منطقه به گونهای جغرافیایی محصور شده بود تا فقط وسایل نقلیه مجاز بتوانند وارد شوند.
مثال:
The area was geofenced to ensure only authorized vehicles could enter.
معنی(example):
او زمانی که به منطقه جغرافیایی محصور وارد شد، یک هشدار دریافت کرد.
مثال:
She received an alert when she entered the geofenced zone.
معنی فارسی کلمه geofenced
:
به معنای آنکه یک ناحیه به صورت جغرافیایی محصور شده است تا نظارت بر ورود و خروج افراد یا وسایل نقلیه را آسانتر کند.