معنی فارسی geographics

B2

شاخه‌ای از علم که به بررسی ویژگی‌های جغرافیایی و توزیع جغرافیایی انسان‌ها و فعالیت‌های آن‌ها می‌پردازد.

The study of the Earth's physical features and the distribution of life on the planet.

example
معنی(example):

جغرافیا نقش حیاتی در برنامه‌ریزی و توسعهٔ منطقه‌ای ایفا می‌کند.

مثال:

Geographics play a vital role in regional planning and development.

معنی(example):

تحلیل جغرافیایی می‌تواند در درک الگوهای اجتماعی کمک کند.

مثال:

Analyzing geographics can help in understanding social patterns.

معنی فارسی کلمه geographics

:

شاخه‌ای از علم که به بررسی ویژگی‌های جغرافیایی و توزیع جغرافیایی انسان‌ها و فعالیت‌های آن‌ها می‌پردازد.