معنی فارسی geologised
B1گذشته فعل جغرافیایی کردن، صحبت یا نوشتن درباره زمینشناسی.
Past tense of geologise.
- verb
verb
معنی(verb):
To study the geology of a location in the field.
example
معنی(example):
او یافتههای تحقیق جدیدش را جغرافیایی کرد.
مثال:
He geologised the findings of his latest research.
معنی(example):
این گزارش نمونههای معدنی مختلف را جغرافیایی کرد.
مثال:
The report geologised various mineral samples.
معنی فارسی کلمه geologised
:
گذشته فعل جغرافیایی کردن، صحبت یا نوشتن درباره زمینشناسی.