معنی فارسی geometrised
B1شکل هندسی یافته از یک شی یا اثر هنری، که به وضوح به اشکال هندسی تبدیل شده است.
Referring to something that has been converted into geometric shapes or forms.
- VERB
example
معنی(example):
معمار نسخهای هندسی از ساختار اصلی را ارائه داد.
مثال:
The architect presented a geometrised version of the original structure.
معنی(example):
الگوهای هندسیشده توسط منتقدان هنر به خوبی استقبال شد.
مثال:
The geometrised patterns were well received by art critics.
معنی فارسی کلمه geometrised
:شکل هندسی یافته از یک شی یا اثر هنری، که به وضوح به اشکال هندسی تبدیل شده است.