معنی فارسی germantown

B1

نام محله‌ای که معمولاً به تجمع آلمانی‌ها اشاره دارد.

A locality or neighborhood, often with a significant German population or heritage.

example
معنی(example):

ما در سفرمان به جرمانتاون رفتیم.

مثال:

We visited Germantown during our trip.

معنی(example):

جرمانتاون به خاطر تاریخ غنی‌اش شناخته شده است.

مثال:

Germantown is known for its rich history.

معنی فارسی کلمه germantown

:

نام محله‌ای که معمولاً به تجمع آلمانی‌ها اشاره دارد.