معنی فارسی gerrymanderer
B2گریمندری، فردی که به طور غیرقانونی یا غیر اخلاقی حوزههای انتخاباتی را به نفع خود تغییر میدهد.
A person who manipulates electoral district boundaries to benefit a particular political party.
- NOUN
example
معنی(example):
یک گریمندر کسی است که حوزههای انتخاباتی را برای منافع سیاسی تغییر میدهد.
مثال:
A gerrymanderer is someone who manipulates electoral districts for political gain.
معنی(example):
گریمندری به خاطر تغییرات ناعادلانه در مرزهای حوزه مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The gerrymanderer was criticized for unfairly changing district boundaries.
معنی فارسی کلمه gerrymanderer
:گریمندری، فردی که به طور غیرقانونی یا غیر اخلاقی حوزههای انتخاباتی را به نفع خود تغییر میدهد.