معنی فارسی gestative
B2مربوط به انتخاب و شکلگیری اولیه یک جنین در دوران بارداری.
Relating to or concerned with gestation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرحلهی بارداری برای توسعه جنین حیاتی است.
مثال:
The gestative phase is critical for fetal development.
معنی(example):
بعضی هورمونها در طول فرآیند بارداری اهمیت دارند.
مثال:
Certain hormones are important during the gestative process.
معنی فارسی کلمه gestative
:مربوط به انتخاب و شکلگیری اولیه یک جنین در دوران بارداری.