معنی فارسی get back into the swing of things
B1به معنای برگشتن به عادتها یا فعالیتهای معمولی خود بعد از یک وقفه یا تغییر است.
To return to a normal routine after a break or change.
- IDIOM
example
معنی(example):
بعد از یک وقفه طولانی، مدتی طول کشید تا دوباره به روال قبلی برگردم.
مثال:
After a long break, it took me a while to get back into the swing of things.
معنی(example):
بعد از تعطیلات به کار برگشتم، باید دوباره به روال کار برگردم.
مثال:
Returning to work after vacation, I need to get back into the swing of things.
معنی فارسی کلمه get back into the swing of things
:
به معنای برگشتن به عادتها یا فعالیتهای معمولی خود بعد از یک وقفه یا تغییر است.