معنی فارسی get hitched

B1

عبارتی غیررسمی برای نشان دادن اینکه یک زوج در حال ازدواج هستند.

To get married; usually used informally.

verb
معنی(verb):

To get married, to wed.

مثال:

They're gonna get hitched next Saturday.

example
معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی می‌کنند که تابستان آینده ازدواج کنند.

مثال:

They're planning to get hitched next summer.

معنی(example):

خواهرم از اینکه این پاییز ازدواج کند خوشحال است.

مثال:

My sister is excited to get hitched this fall.

معنی فارسی کلمه get hitched

: معنی get hitched به فارسی

عبارتی غیررسمی برای نشان دادن اینکه یک زوج در حال ازدواج هستند.