معنی فارسی get-rid-of
خلاص شدن از چیزی، از بین بردن یا دور انداختن چیزی ناخواسته
- verb
verb
معنی(verb):
To rid oneself of; dispose (of); to remove; to abolish; to lose
مثال:
I want to get rid of your influence over my life!
example
معنی(example):
من میخواهم از دست کفشهای قدیمیام خلاص شوم.
مثال:
I want to get rid of my old shoes.
معنی(example):
او باید از شر زبالهها خلاص شود.
مثال:
She needs to get rid of the garbage.
معنی فارسی کلمه get-rid-of
:خلاص شدن از چیزی، از بین بردن یا دور انداختن چیزی ناخواسته