معنی فارسی gherkins

B1

غیرکین، نوعی خیارشور کوچک که معمولاً در غذاهای مختلف به کار می‌رود.

A type of small pickle often used in various dishes.

noun
معنی(noun):

A small cucumber, often pickled whole.

معنی(noun):

The penis.

example
معنی(example):

غیرکین‌ها خیارشورهای کوچکی هستند که در سالادها استفاده می‌شوند.

مثال:

Gherkins are small pickles used in salads.

معنی(example):

او دوست دارد غیرکین‌ها را به ساندویچ‌هایش اضافه کند.

مثال:

She loves adding gherkins to her sandwiches.

معنی فارسی کلمه gherkins

: معنی gherkins به فارسی

غیرکین، نوعی خیارشور کوچک که معمولاً در غذاهای مختلف به کار می‌رود.