معنی فارسی ghess
B1بازیای مشابه شطرنج که نیاز به تفکر و استراتژی دارد.
A game similar to chess that requires thinking and strategy.
- NOUN
example
معنی(example):
او در یک مسابقه گِس شرکت کرد و عملکرد خوبی داشت.
مثال:
He entered a ghess competition and did well.
معنی(example):
او عاشق بازی گِس با دوستانش است.
مثال:
She loves playing ghess with her friends.
معنی فارسی کلمه ghess
:
بازیای مشابه شطرنج که نیاز به تفکر و استراتژی دارد.