معنی فارسی ghi

B1

نوعی کره تصفیه شده که در غذاهای هندی و پاکستانی استفاده می‌شود.

Another term for ghee, a clarified butter used in Indian and Pakistani cooking.

noun
معنی(noun):

A type of clarified butter used in South Asian cooking; usli ghee.

معنی(noun):

Vegetable oil for cooking.

example
معنی(example):

جی، یک اصطلاح دیگر برای گیش است که در آشپزی هندی استفاده می‌شود.

مثال:

Ghi is another term for ghee, used in Indian cooking.

معنی(example):

جی را اضافه کنید تا طعم بیشتری به غذای شما ببخشد.

مثال:

Add ghi to bring extra flavor to your dish.

معنی فارسی کلمه ghi

: معنی ghi به فارسی

نوعی کره تصفیه شده که در غذاهای هندی و پاکستانی استفاده می‌شود.