معنی فارسی giantly
B1به طور بزرگ، با عظمت و بزرگی انجام دادن کاری.
In a manner characteristic of a giant; very large or massive.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز عظیمی در میدان حرکت کرد.
مثال:
He moved giantly across the field.
معنی(example):
شرکت به طرز عظیمی عملیات خود را گسترش داد.
مثال:
The company giantly expanded its operations.
معنی فارسی کلمه giantly
:به طور بزرگ، با عظمت و بزرگی انجام دادن کاری.