معنی فارسی gigartinaceous
B1ویژگیهای مرتبط با خانواده گیگارتیناسه که معمولاً در اشاره به صفات یا ویژگیهای خاص آنها استفاده میشود.
Relating to the family of red algae known as Gigartinaceae.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گیاهان گیگارتیناسه دارای ویژگیهای تولید مثل خاصی هستند.
مثال:
The gigartinaceous plants have unique reproductive features.
معنی(example):
جلبکهای گیگارتیناسه نقش اساسی در چرخه عناصر غذایی در اقیانوسها دارند.
مثال:
Gigartinaceous algae play a crucial role in nutrient cycling in oceans.
معنی فارسی کلمه gigartinaceous
:ویژگیهای مرتبط با خانواده گیگارتیناسه که معمولاً در اشاره به صفات یا ویژگیهای خاص آنها استفاده میشود.