معنی فارسی giggly
B1 /ˈɡɪ.ɡə.li/شخصیت یا حالتی که باعث خنده و شادی میشود.
Characterized by frequent giggling.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Prone to giggling.
example
معنی(example):
او شخصیتی شاد و خندهدار داشت که همه را خوشحال میکرد.
مثال:
He had a giggly personality that made everyone smile.
معنی(example):
بعد از یک روز طولانی، او احساس شاد و بیخیالی داشت.
مثال:
After the long day, she felt giggly and carefree.
معنی فارسی کلمه giggly
:
شخصیت یا حالتی که باعث خنده و شادی میشود.