معنی فارسی gildable
B2قابل طلاکاری به معنای این است که یک شیء میتواند با طلا پوشانده شود، به ویژه در مورد اشیای هنری.
Capable of being covered with gold or gold leaf.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح شیء قابل طلاکاری است و این امکان را برای داشتن یک پایان طلایی فراهم میکند.
مثال:
The surface of the object is gildable, allowing for a golden finish.
معنی(example):
بعضی از مواد زمانی که به درستی مورد درمان قرار گیرند، قابل طلاکاری هستند.
مثال:
Certain materials are gildable when treated properly.
معنی فارسی کلمه gildable
:
قابل طلاکاری به معنای این است که یک شیء میتواند با طلا پوشانده شود، به ویژه در مورد اشیای هنری.