معنی فارسی gimpy

B1

لنگ، اشاره به حالتی دارد که فرد یا حیوان به سختی می‌تواند راه برود.

Characteristic of having a limp or walking in an awkward manner.

example
معنی(example):

پس از سقوط، او برای چند روز احساس لنگش کرد.

مثال:

After the fall, he felt gimpy for a few days.

معنی(example):

سگ لنگ هنوز هم مشتاق به بازی بود.

مثال:

The gimpy dog was still eager to play.

معنی فارسی کلمه gimpy

:

لنگ، اشاره به حالتی دارد که فرد یا حیوان به سختی می‌تواند راه برود.