معنی فارسی gingerest
B1صفتی برای توصیف جایی که بیشترین مقدار زنجبیل در آن موجود است.
The superlative form indicating the most ginger flavor or content.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این تندترین غذایی است که تا به حال چشیدهام.
مثال:
This is the gingerest dish I have ever tasted.
معنی(example):
در میان تمام دستورها، این یکی از همه تندتر است.
مثال:
Among all the recipes, this one is the gingerest by far.
معنی فارسی کلمه gingerest
:
صفتی برای توصیف جایی که بیشترین مقدار زنجبیل در آن موجود است.