معنی فارسی ginnery
B1گینری به کارگاه یا کارخانهای اطلاق میشود که پنبه پردازش میشود.
A facility where cotton is processed.
- NOUN
example
معنی(example):
گینری در فصل برداشت مشغول بود.
مثال:
The ginnery was busy during the harvest season.
معنی(example):
آنها به گینری محلی رفتند تا با عملیات آن آشنا شوند.
مثال:
They visited the local ginnery to understand its operations.
معنی فارسی کلمه ginnery
:گینری به کارگاه یا کارخانهای اطلاق میشود که پنبه پردازش میشود.