معنی فارسی gipped
B1گرفتهشده، زمانی که کسی احساس میکند از او نادرست استفاده شده یا نسبت به او بیعدالتی شده است.
To feel cheated or swindled, typically in a financial context.
- VERB
example
معنی(example):
وقتی متوجه شدم برای آن کالا خیلی بیشتر پرداخت کردهام، احساس حقهبازی کردم.
مثال:
I felt gipped when I realized I paid too much for that item.
معنی(example):
او در معامله مرا فریب داد و من از اعتماد به او پشیمان شدم.
مثال:
He gipped me on the deal, and I regretted trusting him.
معنی فارسی کلمه gipped
:
گرفتهشده، زمانی که کسی احساس میکند از او نادرست استفاده شده یا نسبت به او بیعدالتی شده است.