معنی فارسی gipsylike
B1شبیه به فرهنگ یا سبک کولیها.
Resembling the culture or style of gypsies.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لباسهای او با رنگهای زنده و پارچههای روان شبیه سبک کولیها بود.
مثال:
Her clothing was gipsylike with vibrant colors and flowing fabrics.
معنی(example):
جشنواره دارای جوی شبیه کولیها بود که پر از موسیقی و رقص بود.
مثال:
The festival had a gipsylike atmosphere filled with music and dance.
معنی فارسی کلمه gipsylike
:شبیه به فرهنگ یا سبک کولیها.