معنی فارسی give-mouth-to

B1

بیان کردن، صحبت کردن، ابراز احساسات یا افکار خود به طور واضح.

To express one's thoughts or feelings verbally.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که در جلسه درباره نگرانی‌هایش صحبت کند.

مثال:

He decided to give mouth to his concerns during the meeting.

معنی(example):

هنرمند می‌خواست مشکلات جامعه را از طریق کارش بیان کند.

مثال:

The artist wanted to give mouth to the struggles of the community through his work.

معنی فارسی کلمه give-mouth-to

: معنی give-mouth-to به فارسی

بیان کردن، صحبت کردن، ابراز احساسات یا افکار خود به طور واضح.