معنی فارسی gizmo

B2 /ˈɡɪzmoʊ/

یک وسیله جدید یا غیرمعمول که معمولاً برای انجام کار خاصی طراحی شده است.

A gadget or device, often considered interesting or innovative.

noun
معنی(noun):

Something, generally a device, for which one does not know the proper term.

example
معنی(example):

او عاشق امتحان کردن وسیله‌های جدید است.

مثال:

He loves trying out new gizmos.

معنی(example):

این وسیله آشپزی را آسان‌تر می‌کند.

مثال:

This gizmo makes cooking easier.

معنی فارسی کلمه gizmo

: معنی gizmo به فارسی

یک وسیله جدید یا غیرمعمول که معمولاً برای انجام کار خاصی طراحی شده است.