معنی فارسی glaciologist

B2

دانشمندی که به مطالعه یخچال‌ها و یخ‌ها می‌پردازد.

A scientist who studies glaciers and ice.

example
معنی(example):

یک گلاسیولوژیست ویژگی‌های فیزیکی یخ را مطالعه می‌کند.

مثال:

A glaciologist studies the physical properties of ice.

معنی(example):

گلاسیولوژیست نتایج خود را در کنفرانس بین‌المللی ارائه داد.

مثال:

The glaciologist presented her findings at the international conference.

معنی فارسی کلمه glaciologist

: معنی glaciologist به فارسی

دانشمندی که به مطالعه یخچال‌ها و یخ‌ها می‌پردازد.