معنی فارسی gladen

B1

شادی، خوشحالی، شادابی و سرزندگی را القا کردن.

To make glad or to brighten up; to bring joy.

example
معنی(example):

خبر خوب قلبت را شاد می‌کند.

مثال:

The good news will gladen your heart.

معنی(example):

یک روز آفتابی می‌تواند حال هر کسی را شاد کند.

مثال:

A sunny day can gladen anyone's mood.

معنی فارسی کلمه gladen

:

شادی، خوشحالی، شادابی و سرزندگی را القا کردن.