معنی فارسی gladliest
B1شادترین، خوشحالترین، به معنای خوشی یا شادی شدید در یک موقعیت یا برابر با دیگران.
The superlative form of glad; very happy or joyful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او شادترین نفر در مهمانی بود.
مثال:
She was the gladliest person at the party.
معنی(example):
از بین تمام شرکتکنندگان، او شادترین به نظر میرسید.
مثال:
Of all the contestants, he seemed the gladliest.
معنی فارسی کلمه gladliest
:شادترین، خوشحالترین، به معنای خوشی یا شادی شدید در یک موقعیت یا برابر با دیگران.