معنی فارسی glaired
B1خیره شدن با چشم، به طور معمول با نیت یا احساس عصبانیت یا نارضایتی.
To stare in an angry or fierce way.
- VERB
example
معنی(example):
او با خشم به دانشآموزان پرسر و صدا نگاه کرد تا آنها را ساکت کند.
مثال:
He glaired at the noisy students to quiet them down.
معنی(example):
معلم به ساعت خیره شد در حالی که دانشآموزان همچنان صحبت میکردند.
مثال:
The teacher glaired at the clock as the students kept talking.
معنی فارسی کلمه glaired
:خیره شدن با چشم، به طور معمول با نیت یا احساس عصبانیت یا نارضایتی.