معنی فارسی glam.

B2

شکوه و جذابیت بصری، به‌ویژه در مد و زیبایی.

Glamour or extravagant style, especially in fashion.

example
معنی(example):

مجله یک عکاسی مجلل را منتشر کرد.

مثال:

The magazine featured a glam photo shoot.

معنی(example):

سبک زندگی مجلل او حسرت بسیاری بود.

مثال:

Her glam lifestyle was the envy of many.

معنی فارسی کلمه glam.

: معنی glam. به فارسی

شکوه و جذابیت بصری، به‌ویژه در مد و زیبایی.