معنی فارسی glareless

B1

بدون درخشش، صفتی برای توصیف چیزی که نور را منعکس نمی‌کند یا درخشش ندارد.

Describes something that does not reflect glare or cause brightness issues.

example
معنی(example):

صفحه بدون درخشش خواندن در نور خورشید را آسان کرد.

مثال:

The glareless screen made it easy to read in sunlight.

معنی(example):

او عینک بدون درخشش را برای فعالیت‌های بیرونی خود ترجیح می‌داد.

مثال:

She preferred glareless glasses for her outdoor activities.

معنی فارسی کلمه glareless

:

بدون درخشش، صفتی برای توصیف چیزی که نور را منعکس نمی‌کند یا درخشش ندارد.