معنی فارسی glaum

B1

عملی که به معنای زل زدن به کسی یا چیزی به طور خیره‌کننده است.

To stare at someone or something with intense focus or curiosity.

example
معنی(example):

به کسی زل زدن به معنای آزادانه نگاه کردن به اوست.

مثال:

To glaum at someone means to stare gaze intently at them.

معنی(example):

او نتوانست از زل زدن به نمایش خیره‌کننده نورها خودداری کند.

مثال:

He couldn't help but glaum at the dazzling display of lights.

معنی فارسی کلمه glaum

:

عملی که به معنای زل زدن به کسی یا چیزی به طور خیره‌کننده است.