معنی فارسی glazed frost

B1

یخ تشکیل‌شده بر روی سطحی که براق و شفاف به نظر می‌رسد.

A type of frost that appears shiny and glass-like.

example
معنی(example):

پنجره در صبح یک یخ‌زندگی زیبا را نشان داد.

مثال:

The window displayed a beautiful glazed frost in the morning.

معنی(example):

یخ‌زندگی براق همه چیز را در صبح‌های زمستانی جادوئی نشان می‌دهد.

مثال:

Glazed frost makes everything look magical on winter mornings.

معنی فارسی کلمه glazed frost

: معنی glazed frost به فارسی

یخ تشکیل‌شده بر روی سطحی که براق و شفاف به نظر می‌رسد.