معنی فارسی gledge
B1به معنای عبور کردن از یک موقعیت دشوار با استفاده از هوش و چابکی.
To navigate through a difficult situation with cleverness and agility.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که خود را از طریق وضعیت سخت گلدج کند.
مثال:
He decided to gledge his way through the tough situation.
معنی(example):
گلدجینگ گاهی اوقات میتواند به راهحلهای غیرمنتظره منجر شود.
مثال:
Gledging can sometimes lead to unexpected solutions.
معنی فارسی کلمه gledge
:
به معنای عبور کردن از یک موقعیت دشوار با استفاده از هوش و چابکی.