معنی فارسی gleen

B1

به دست آوردن اطلاعات یا اشیاء به طور نامحسوس یا غیررسمی.

To gather or extract information or items in a subtle or informal manner.

example
معنی(example):

برای به دست آوردن اطلاعات، باید دقت کرد.

مثال:

To gleen information, one must pay attention.

معنی(example):

او سعی کرد جزئیات طرح را به دست آورد.

مثال:

She tried to gleen the details of the plan.

معنی فارسی کلمه gleen

:

به دست آوردن اطلاعات یا اشیاء به طور نامحسوس یا غیررسمی.