معنی فارسی glitz
B1 /ɡlɪts/زرق و برق، نمایشی و مملو از تجملاتی که به جذب نظر مردم کمک میکند.
Extravagant but superficial display; glamour.
- noun
noun
معنی(noun):
Garish, brilliant showiness.
example
معنی(example):
این رویداد پر از زرق و برق و جذابیت بود.
مثال:
The event was full of glitz and glamour.
معنی(example):
او عاشق زرق و برق هالیوود است.
مثال:
She loves the glitz of Hollywood.
معنی فارسی کلمه glitz
:
زرق و برق، نمایشی و مملو از تجملاتی که به جذب نظر مردم کمک میکند.