معنی فارسی gloated
B1در مورد یک موفقیت یا برتری به شکل مغرور و با شادی صحبت کردن.
To have expressed great pleasure or satisfaction at one's success or another's failure.
- verb
verb
معنی(verb):
To exhibit a conspicuous (sometimes malevolent) pleasure or sense of self-satisfaction, often at an adversary's misfortune.
معنی(verb):
To triumph, crow, relish, glory, revel.
example
معنی(example):
او به مدت چندهفته درباره دستیابی‌اش با ناز صحبت کرد.
مثال:
He gloated over his achievement for weeks.
معنی(example):
او بعد از برنده شدن در مسابقه با ناز صحبت کرد.
مثال:
She gloated after winning the competition.
معنی فارسی کلمه gloated
:
در مورد یک موفقیت یا برتری به شکل مغرور و با شادی صحبت کردن.
